زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

صحت در فقه





صحّت به معنای تماميّت و سلامت از عیب و بیماری می‌باشد.


۱ - معنای لغوی



در لغت، صحّت مقابل بيمارى ومعيوب بودن است.

۲ - معنای اصطلاحی



صحّت بدن يعنى حالت طبيعى بدن كه فعاليت‌هاى بدن در آن حالت بر مجراى طبيعى جريان دارد
[۱] مجمع البحرين، واژه «صحح».
ليكن در اصطلاح گاه مقابل فساد به كار مى‌رود.
مراد از فساد، اختلال چيزى از جهت اجزا يا شرايطى است كه قوام اصل وجود آن چيز به آن بسته‌ است و نتيجه آن عدم ترتب اثر بر شى‌ء فاقد جزء يا شرط است، و گاهى در برابر عيب به كار مى‌رود.
منظور از عيب اختلال چيزى از حيث اجزا يا شرايط كمالى است، به گونه‌اى كه جزء يا شرط در قوام آن چيز دخالت ندارد، بلكه در كمال آن دخيل است و در نتيجه مستلزم عدم ترتب اثر كامل مى‌شود.
بنابر اين، صحّت به معناى كامل و بى نقص بودن چيزى از جهت اجزا و شرايط است؛ چه آن اجزا و شرايط مقوّم آن چيز باشند يا دخيل در كمال آن.
مراد از صحّت نزد اصوليان و نيز فقيهان در عبادات و معاملات ، صحّت در برابر فساد است.
[۲] اجود التقريرات، ج۲، ص۲۰۳ ـ ۲۰۴.


۳ - صحّت در عبادت



در معناى صحّت در عبادت اختلاف شده‌است.
اسقاط اعاده و قضا
[۵] جواهر الكلام، ج۱۶، ص۳۳۰.
؛موافقت آنچه انجام گرفته با امر خداى تعالى ؛و سقوط عقاب و موافقت با امر ؛و حصول ثواب از معانى آن ذكر شده‌است؛
[۶] مسالك الافهام، ج۲، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴.
[۷] الحدائق الناضرة     ، ج۲، ص۱۸۱.
[۸] الدرر النجفية، ج۱، ص۳۷۳.
معناى سوم مشهور است
[۹] مسالك الافهام، ج۲، ص۱۶۳.
ليكن گروهى از اصوليان گفته‌اند:
صحّت در همه جا يك معنا دارد و آن تماميت است و سقوط اعاده و قضا ، همچنين موافقت با امر از لوازم تماميت است؛ زيرا با تمام و كامل بودن عملى از جهت اجزا و شرايط، اعاده و قضاى آن ساقط مى‌شود؛ چنان كه موافقت با امر شارع نيز حاصل مى‌شود
[۱۱] نهاية الدراية، ج۱، ص۹۵ ـ ۹۶.
البته در كتب اصولى مباحث ديگرى نيز درباره اين موضوع مطرح است كه در اين مختصر نمى‌گنجد.
از صحّت به معناى نخست در اصول فقه سخن گفته‌اند.

۴ - صحيح و اعم بودن مسماى الفاظ



از مباحث مطرح و اختلافى نزد اصوليان اين است كه آيا الفاظ عبادات يا معاملات براى خصوص عبادت يا معامله صحيح (تام الاجزاء و الشرائط) وضع شده‌است؛ بدين معنا كه مسماى آن الفاظ، عبادت يا معامله صحيح مى‌باشد، يا براى اعم از صحيح و فاسد (ناقص الاجزاء و الشرائط) ؟

۵ - مجعول بودن صحّت



آيا صحّت و فساد دو امر انتزاعى‌اند كه از ترتب و عدم ترتب اثر بر چيزى گرفته و انتزاع مى‌شوند يا امرى جعلى؟ اختلاف مى‌باشد.
برخى بين عبادات و معاملات تفصیل داده و در عبادات، آن دو را امرى انتزاعى دانسته‌اند كه از منطبق شدن مأموربه بر عمل انجام شده انتزاع مى‌شود.
بنابر اين، ترتب آثار عبادت بر مصداق خارجى امرى تكوينى خواهد بود و صحّت و فساد از اين امر تكوينى انتزاع مى‌گردد و در نتيجه قابل جعل تشريعى نمى‌باشد؛ ليكن در معاملات، ترتب آثار به جعل شارع است و صحّت يعنى حکم شارع به ترتب اثر بر معامله خاص. بنابر اين، صحّت و فساد در آن جعلى خواهد بود.
برخى بين صحّت و فساد واقعى (مطابقت آنچه به جا آورده مى‌شود با مأمور به در واقع) و ظاهرى تفصيل داده، صحّت واقعى را امرى انتزاعى و غير قابل جعل و صحّت ظاهرى ـ مانند حكم به صحّت نماز بعد از پايان نماز هنگام شك در صحّت آن به استناد قاعده فراغ ـ را مجعول به جعل شارع دانسته‌اند.
[۱۲] اجود التقريرات، ج۲، ص۲۰۹ ـ ۲۱۱.
[۱۶] الحاشية على كفاية الاصول، ج۱، ص۴۱۹.


۶ - پانویس


 
۱. مجمع البحرين، واژه «صحح».
۲. اجود التقريرات، ج۲، ص۲۰۳ ـ ۲۰۴.
۳. دراسات فی علم الاصول، ج۲، ص۱۶۸.    
۴. جامع المقاصد، ج۲، ص۱۲۴.    
۵. جواهر الكلام، ج۱۶، ص۳۳۰.
۶. مسالك الافهام، ج۲، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴.
۷. الحدائق الناضرة     ، ج۲، ص۱۸۱.
۸. الدرر النجفية، ج۱، ص۳۷۳.
۹. مسالك الافهام، ج۲، ص۱۶۳.
۱۰. کفایة الاصول، ص۲۴.    
۱۱. نهاية الدراية، ج۱، ص۹۵ ـ ۹۶.
۱۲. اجود التقريرات، ج۲، ص۲۰۹ ـ ۲۱۱.
۱۳. دراسات فی علم الاصول، ج۲، ص۱۷۰ ۱۷۲.    
۱۴. الاصول العامة، ص۷۱ ۷۲.    
۱۵. تهذیب الاصول (امام خمینی)، ج۱، ص۳۲۸.    
۱۶. الحاشية على كفاية الاصول، ج۱، ص۴۱۹.


۷ - منبع


فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج۵، ص۴۷.    


رده‌های این صفحه : اصول فقه | صحت و فساد




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.